آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
بازهای رایانه ای بازی های رایانه ای
استودیوی Guerrilla Games جنگ با Helghastها را به PSVita می آورد. آن ها با Killzone: Mercenary قصد دارند تا یک تجربه ناب از دنیای Killzone را روی این کنسول دستی خلق کنند. در این نسخه برای اولین بار شما سربازی نیستید که چشم بسته تنها از دستورات اطلاعت می کند. در این نسخه، بر اساس احتمالات و حدسیات خود بازی خواهید کرد و در کنار این موضوع، مزدورهای مختلفی وجود دارند که می توانید آن ها را استخدام کنید. سازندگان می خواهند تا در Mercenary تجربه ای مانند آن چه در کنسول PS3 به وجود آمده را به دارندگان Vita انتقال دهند. بخش داستانی بازی بین 6 تا 8 ساعت طول خواهد کشید و بخش چندنفره با مدهای مختلف که از 8 بازیکن پشتیبانی می کند، در این بازی قرار گرفته است. Mercenary که با موتور Killzone 3 ساخته شده، گرافیک بسیار خوبی دارد. البته نباید انتظار کیفیت آن شاهکار را روی این کنسول داشته باشید، اما جلوه های بصری بازی بسیار خوب هستند. شما نقش فردی به نام آران دنر (Arran Danner) را ایفا می کنید. داستان بازی در زمان اتفاقات سه گانه اصلی این سری رخ می دهد. شما به عنوان تیمی از مزدوران، مراحلی را در دو جبهه مختلف این جنگ انجام خواهید داد. در یک مرحله، ممکن است در قالب تیمی از ISA با Helghastها مبارزه کنید و در مرحله ای دیگر، وارد عملیاتی برای Helghastها شوید. این تغییر حالت، باعث شده تا سازندگان بتوانند اتفاقات پشت پرده ای که در سه گانه اصلی رخ می دهد را به نمایش دربیاورند. البته سازندگان به این موضوع اشاره نکرده اند که با شخصیت های اصلی این مجموعه در Mercenary روبرو خواهید شد یا خیر، اما المان های زیادی از نسخه های قبلی را در آن خواهید دید. خارج از داستانی که در جریان است، هدف اصلی این بازی، پول درآوردن است. تقریباً شما در Mercenary هر کاری را برای بدست آوردن پول انجام خواهید داد. در بخش آنلاین، اگر بتوانید دشمنان رتبه بالا را از بین ببرید، امتیاز بیشتری کسب خواهید کرد و کارت های Valor مخصوصی را بدست می آورید. این کارت ها در هر جایی که یکی از بازیکنان کشته می شود، قرار می گیرند. حال می توانید تجهیزات مختلفی را برای خود خریداری کنید که هر کدام در بخش داستانی و چندنفره مفید خواهند بود. همچنین یک قابلیت جدید به نام Van-Guards در بازی قرار دارد که از بخش های جدید آن به حساب می آید و در آن می توانید دشمنان را با ضد حمله از بین ببرید. این المان در بخش چندنفره شباهت زیادی به المان Perks در سری Call of Duty دارد. زمانی که شما Van-Guard در اختیار دارید، گزینه ای برای استفاده از این المان در سمت چپ صفحه نمایش Vita به نمایش درمی آید که اگر از آن استفاده کنید، می توانید دشمنان را به شکل های مختلفی از بین ببرید و اهداف خود را سریع تر کامل کنید. یکی از قدرت های ویژه این قابلیت، نمایش دشمن در هر قسمت از نقشه است. استودیوی Guerrilla Games می گوید که می خواهد یک تجربه بسیار نزدیک به Killzoneهای PS3 را در Mercenary خلق کند. گرافیک بازی را بسیار خوب از کار درآورده و محیط ها و شخصیت ها زیبا به نظر می رسند. حتی با توجه به اینکه این بازی روی نمایشگرهای بزرگ نشان داده شد، باید گفت که از کیفیت بالایی برخوردار بود. همچنین کنترل بازی به سبب داشتن دو آنالوگ روی Vita بسیار خوب بود و حس یک بازی تیراندازی خوب را به بازیکنان منتقل می کرد. برای تجربه Mercenary باید تا 17 سپتامبر منتظر بمانید. جمعه 9 فروردين 1392برچسب:, :: 1:39 :: نويسنده : ali
Crytek که خالق اصلی سری بازی های Far Cry و Crysis به حساب می آید، تا کنون عناوین اول-شخص متعددی را راهی بازار کرده است. این استودیو توانست بازی Homefront را از THQ خریداری کند. Crytek Nottingham در حال ساخت Homefront 2 است و حالا بازی ای را خلق می کند که مربوط به خودشان می شود. نزدیک به 140 نفر روی ساخت این بازی فعالیت می کنند، اما هنوز اطلاعات زیادی از آن منتشر نشده است. آقای سوات یرلی (Cevat Yerli) رئیس و نیک باتون-بران (Nick Button-Brown) مدیر ارشد Crytek، به سوالات مختلفی درباره این بازی پاسخ داده اند. Gamasutra: یک ماه پیش و زمانی که THQ اعلام ورشکستگی کرد، شما فکرش را می کردید که بتوانید این بازی را خریداری کنید؟ بران: هرگز به این فکر نبودیم. رابطه ما با THQ بسیار خوب بود. حتی در حال حاضر هم نمی دانیم که چه کاری قرار است با این بازی انجام دهیم. ما از اینکه THQ اعلام ورشکستگی کرد، بسیار شوکه شدیم و تا آن زمان، نمی دانستیم که قانون 11 چیست! ما در ساخت HF2 پیشرفت های زیادی کردیم و بازی هم اکنون بسیار خوب شده است. Gamastura: پرداخت 500 هزار دلار برای بازی ای که بیش از 2.5 میلیون نسخه فروش داشت، معامله بسیار خوب بود. اینطور نیست؟ بران: در واقع ما کمی بیشتر از 500 هزار دلار پول دادیم. مبلغ دقیق 540 هزار دلار بود، اما واقعاً معامله خوبی بود! خیلی خوشحال شدیم که این بازی را بدست آوردیم. همچنین افرادی که در THQ با آن ها همکاری می کردیم را نیز در اختیار داریم. البته دلیل خرید HF2، این بود که تیم ما به سختی روی این بازی کار می کرد و ما نمی خواستیم زحماتمان بی نتیجه بماند. Gamasutra: به نظر من راه دیگری برای بقای این بازی وجود نداشت. فکر نمی کنم بجز شما، کسی خریدار آن بود؟ بران: این موضوع برای ما بسیار سخت بود که بازی ای که خودمان ساخته ایم را به استودیوی دیگری بدهیم. کدها و تمام فعالیت های ما برملا می شدند و این چیزی نبود که قصد انجام آن را داشته باشیم، اما ممکن بود که HF2 به دست سایرین بیفتد. مشتریان متعددی بودند که ممکن بود برای خرید این بازی وسوسه شوند. کسی نمی داند که اگر ما این بازی را خریداری نمی کردیم، چه اتفاقی رخ می داد و چه کسی آن را می ساخت. Gamastura: آیا رقیبی هم برای خرید این بازی داشتید؟ بران: خیر، چون برای همه سخت بود که بازی ای را خریداری کنند که تا نیمه های آن توسط تیم دیگری در حال ساخت بوده است. آن ها به ما برای ساخت بازی نیاز داشتند. پس کسی روی پیشنهاد خرید ما پیشنهاد دیگری نداد، اما در زمانی که حراج در حال اتمام بود، ما با یک خریدار ناشناس جدال می کردیم که بازی را در اختیار داشته باشیم و موفق هم شدیم. Gamasutra: اکنون که بازی کاملاً برای شما است، احساس آزادی بیشتری می کنید؟ یکی از کارمندان Crytek قبلاً به این موضوع اشاره کرده بود که ورشکستگی THQ آن ها را نگران کرده است. بران: تغییر خاصی در روند کاری ما پیش نیامد. ما با یک تماس بازی را به زمین خودمان آوردیم و می دانستیم که این ورشکستگی چه نتیجه ای دارد. ما به تیم سازنده بازی گفتیم که چه اتفاقی برای THQ رخ داده و به همین دلیل تصمیم گرفتیم که کنترل بازی را بدست بگیریم. همه از این کار استقبال کردند و تنها نگرانی ما این بود که نتوانیم بازی را خریداری کنیم. Gamasutra: پس زمانی بوده که فکر کنید بازی کنسل شده و دیگر نمی توانید با آن کاری بکنید؟ بران: بله، قطعاً در این شرایط قرار گرفتیم. کل این جریان برای ما بسیار شوکه کننده بود. یرلی: اما برای اینکه این موضوع روشن تر شود، باید بگویم که این اتفاق باعث نشد تا ما کار ساخت بازی را متوقف کنیم. ما همیشه اطمینان داشتیم که این کار ادامه پیدا می کند. به هر حال، نگرانی هایی هم داشتیم، اما مهم تر اینجا بود که تیم بازیسازی از این اتفاق نگران بودند و نمی توانستند درباره آن صحبت کنند. ما در این مدت بسیار بی صدا کار کردیم و به آن ها گفتیم که کارشان را ادامه دهند و نگران هیچ چیز نباشند. Gamasutra: می دانیم که رابطه شما با THQ بسیار خوب بود، اما حالا که آن ها دیگر فعالیتی نمی کنند، آیا سعی دارید که تغییراتی را در بازی ایجاد کنید؟ یرلی: ابتدا باید به این موضوع توجه کنیم که HF2 را به چه صورت با سیاست های استودیو همراه کنیم. الان ما در وضعیت دیگری قرار داریم و باید مسیر جدیدی را برای این بازی به وجود بیاوریم، اما باید به شکلی از آن استفاده کنیم که در راستای فعالیت های مالی ما باشد. الان ما می توانیم هر کاری که می خواهیم با این بازی انجام دهیم. Gamasutra: می دانیم که استراتژی جدید شما بازی های Free to Play است. آیا HF هم به این سمت پیش خواهد رفت؟ یرلی: برای گفتن چنین چیزی بسیار زود است، اما هر کسی می تواند با توجه به کارهایی که ما تا کنون انجام داده ایم، نظرات مختلفی بیان کند. فعلاً که تیم سازنده فعالیت های قبلی خود را انجام می دهند. ما کار ساخت بازی را به عنوان یک محصول تجاری آغاز کردیم که قرار بود در بازار به فروش برود و هنوز شانس این موضوع بسیار بالا است. Gamasutra: می دانیم که اکنون صحبت درباره پیدا کردن یک ناشر جدید برای HF2 بسیار زود است، اما می توان درباره ناشر آن نیز صحبت کنید؟ آیا برای این کار برنامه ریزی کرده اید؟ یرلی: برای صحبت کردن درباره این موضوع بسیار زود است. من نمی توانم اسمی را به شما بگویم، متأسفم. Gamasutra: آیا تاریخ عرضه بازی مشخص شده است؟ یرلی: تاریخ عرضه بازی هنوز مشخص نیست، اما چیزی درباره این موضوع نیز اعلام نکرده ایم. جمعه 9 فروردين 1392برچسب:, :: 1:39 :: نويسنده : ali
اکنون زمان رسیدگی به یک نافرمانی فرا رسیده که منجر به نجات جان انسان های زیادی شده است. وقتی شما کاری را انجام می دهید که برای مقامات بلند پایه گران تمام می شود، به فردی خاطی تبدیل خواهید شد. مهم نیست که چقدر کارتان مفید بوده، مهم این است که شما خلاف نظر فرد دیگری عمل کرده اید. Gears of War: Judgment شما را در چنین شرایطی قرار می دهد. پس از اینکه سه گانه GoW و داستان مارکوس فنیکس (Marcus Fenix) به پایان رسید، استودیوی Epic Games این سری از بازی ها را رها نکرد و با همکاری People Can Fly فصل جدیدی را در این سری آغاز کرد تا باز هم با بهترین تیراندازی موجود بازار روبرو شویم. داستان همان طور که در مقدمه به آن اشاره کردیم، داستان Judgment دیگر پیرامون مارکوس فنیکس نیست، اما در عوض ما کنترل افرادی را به دست می گیریم که در سه گانه قبلی پا به پای او با Lucastها جنگیدند. داستان بازی به سال ها قبل از اتفاقات نسخه اول بازمی گردد و ما را در نقش سرجوخه دیمن بیرد (Damon Baird) قرار می دهد که به همراه دوست همیشگی اش آگوستوس کول (Augustus Cole) در شهری به نام Halvo Bay در مقابل اولین حملات Lucastها مبارزه می کنند. در کنار این دو نفر، سوفیا هندریک (Sofia Hendrik) و گارون پادوک (Garron Paduk) هم حضور دارند که آن ها نیز دارای سرگذشت خاص خودشان هستند و هر کدام به شکلی وارد نیروهای COG شده اند. داستان از جایی شروع می شود که بیرد به همراه گروهش در یک دادگاه نظامی که ژنرال ازرا لومیس (Ezra Loomis) آن را تشکیل داده، حاضر شده و باید درباره کاری که انجام داده اند، محاکمه شوند. داستان از بخش های مختلفی تشکیل شده که هر کدام با توجه به سوالی که لومیس در دادگاه از بیرد و همراهانش می پرسد، به نمایش درمی آیند. بیرد در Judgment نقش رهبر گروه Kilo را ایفا می کند و وظیفه دارد تا مأموریت های مختلفی که برایش تأیین شده را انجام دهد. در یکی از این مراحل، آن ها سلاحی مخفی را پیدا می کنند که به وسیله آن می توانند شهر را از دست Lucastها نجات دهند. اما این کار آن ها مورد تأیید فرماندهان و به خصوص لومیس قرار نمی گیرد. بیرد از این سلاح استفاده می کند و حتی قبل از آن، خودش را برای محاکمه آماده می کند. محاکمه او و سایر گروه Kilo به شکل عادی پیش نمی رود و Lucastها با حملات پی در پی وارد مکان برگزاری این دادگاه نظامی می شوند و سعی می کنند تا تمام افراد را از بین ببرند. در این بین آن ها به همراه دشمن جدیدی که Shibboleth نام دارد، به شهر حمله کرده اند و سعی دارند تا کنترل آن را از دست انسان ها خارج کنند. داستان به همین قسمت منتهی نمی شود و سازندگان یک سورپرایز بسیار جالب برای آن طراحی کرده اند. پس از اینکه ماجرای اصلی را به پایان رساندید، دومین قسمت داستانی که Aftermath نام دارد، برای شما باز خواهد شد و به زمانی می رود که Gears of War 3 در آن رخ می دهد و دقیقاً لحظه ای است که مارکوس از بیرد و کول می خواهد که برای جمع آوری نیرو و آیتم های مورد نیاز به شهرهای دیگر بروند. اینجاست که بیرد و کول پس از سال ها دوباره به Halvo Bay می روند و باز هم ماجراهای تازه ای را در آن تجربه می کنند. داستان به خوبی توانسته روی شخصیت ها تمرکز خوبی داشته باشد و با توجه به آن ها نوع روند مراحل را بازگو کند. گرافیک Judgment با Unreal Engine 3.5 ساخته شده و نسبت به GoW3 پیشرفت گرافیکی محسوسی دارد. اولین چیزی که در همان ثانیه های ابتدایی بازی نظر شما را به خودش جلب می کند، طراحی آتش است که واقعاً چشم گیر کار شده و البته دلایل داستانی نیز باعث شده اند که توجه بیشتری به این عنصر شود. افکت حرارت و ذرات خوبی برای آتش طراحی شده و این قسمت را بسیار عالی جلوه داده است. Judgment بهترین نورپردازی را در بین سری GoW دارد و سازندگان توانسته اند از نورهای داینامیک بیشتری در آن استفاده کنند. سایه های کاملاً داینامیک که با تغییر منبع نور، تغییر زاویه می دهند و یا درختانی که با توجه به شعله های آتش دارای سایه های لرزان هستند، بازی را بسیار جذاب کرده اند. Light Shaftهایی که از پنجره ها و بین شاخ و برگ درختان دیده می شود نیز محیط را زیباتر کرده اند. بافت های باکیفیت باعث شده اند تا به خوبی متوجه جزئیات به کار رفته در محیط مانند سنگفرش ها، تخریب ها، آثار جنگ و... بشوید. همچنین باید به این موضوع نیز اشاره کرد که Judgment فوق العاده رنگی تر از نسخه های قبلی به نظر می رسد. استفاده از Mo-cap صورت باعث شده تا حالت چهره شخصیت ها بسیار واقعی تر باشد و احساس بیشتری در آن ها یده شود. همچنین جزئیات به کار رفته در طراحی آن ها مانند زخم های صورت، آثار خون و سوختگی روی بدن به خوبی مشخص است. البته طراحی سوفیا چندان جالب به نظر نمی رسد و در مقایسه با سایر شخصیت ها بسیار معمولی است. همچنین فیزیک و تخریب پذیری محیط در سطح قابل قبولی قرار دارد و همیشه شاهد تخریب ساختمان های بلند، آیتم های قرار گرفته در محیط و... خواهید بود. در برخی مراحل، Particleهای زیادی را مشاهده می کنید که در هوا پخش هستند و در کنار این موضوع نیز شاهد افکت های آتش، تخریب ها وصحنه های دیگری خواهید بود. البته باید گفت که با کمی افت فریم هم در بازی روبرو خواهید شد. موسیقی/صداگذاری خوشبختانه آهنگساز Judgment تغییر نکرده و همچنان استیو جابلونسکی (Steve Jablonsky) این وظیفه را به عهده دارد. او که در تمام نسخه های این سری حضور داشته، توانسته تا موسیقی های بسیار زیبایی را خلق کند. قطعات ارکسترال به خوبی توانسته اند فضای جنگی GoW را در خودشان قرار دهند. در Judgment آهنگساز دیگری به نام جیکوب شئا (Jacob Shea) نیز حضور دارد که در GoW3 نیز با جابلونسکی همکاری کرده و در بازی های Crysis 2 و Prince of Persia: The Forgotten Sands هم آهنگسازی کرده است. افکت های صوتی بسیار خوبی در بازی قرار گرفته که فضای یک شهر متروکه را در بر دارند. صدای آتش، باد، انفجارهای دوردست و درگیری هایی که در پس زمینه شکل گرفته اند، شما را کاملاً در داخل بازی خواهند برد. همچنین صداگذاری روی شخصیت ها نیز در سطح مناسبی قرار دارد. گیم پلی Judgment همانند نسخه های قبلی یک اکشن بسیار خوب به حساب می آید و باعث شده تا هنوز سری GoW بهترین تیراندازی بازار باشد. اضافه شدن سلاح های جدیدی مانند Booshka ،Breechshot ،Markza ،Tripwire Crossbow ،Beacon Grenade و Stim-Gas Grenade باعث ایجاد تنوع بالایی شده اند. در Judgment با المان های جدیدی در گیم پلی مواجه می شوید که قبلاً در بخش چندنفره GoW3 دیده بودیم. به طور مثال، شما و تیمتان بارها در طول بازی باید از منطقه ای در موج های مختلف دفاع کنید. قبل از شروع هر موج، این امکان را دارید که تجهیزات دفاعی را در مکان های مناسب قرار دهید تا بتوانید در برابر حمله Lucastها ایمن بمانید. اما بجز این قسمت، بقیه گیم پلی Judgment همانند نسخه های قبلی است و شاید دیگر وقت یک تغییر اساسی در این سری باشد. با اینکه هنوز گیم پلی بازی هیجان انگیز و درگیر کننده است، اما عدم نوآوری در آن مشخص است. بعد از به پایان رساندن هر مرحله، ستاره های مختلفی بدست خواهید آورد. این ستاره ها از ارزش زیادی برخوردار هستند و اگر تعداد آن ها را به 40 برسانید، می توانید قسمت داستانی Aftermath را بازی کنید. بخش چندنفره Judgment نیز دارای مدهای جدیدی چون OverRun و Free for All برای علاقه مندان خواهد بود. در قسمت OverRun شما وظیفه دارید تا از یک Hammer of Down در برابر حمله Lucastها محافظت کنید. اگر این کار را به خوبی انجام دهید، پیروز میدان خواهید بود. در حالت Free for All نیز بازیکنان در تیم خاصی قرار نمی گیرند و هر کس می تواند بازیکن دیگری را از بین ببرد و هر چه امتیاز بیشتری بدست آورید، می توانید به پیروزی در بازی امیدوار باشید. نتیجه گیری Judgment یک Prequel بسیار خوب به حساب می آید. المان های اصلی این سری از بازی ها کاملاً در آن دیده می شوند و همچنین بخش های تازه ای را با شخصیت های جدیدش به دنیای GoW اضافه کرده است. گر چه این بازی نیاز به تغییرات بیشتری در گیم پلی دارد، اما همچنان هیجان انگیز به نظر می رسد. شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : ali
Telltale Games تنها استودیوی بازیسازی ای نیست که از روی مجموعه The Walking Dead بازی خلق می کند. در حالیکه آن ها توانستند این عنوان را بسیار معروف و محبوب کنند، استودیوی Terminal Reality نیز در حال ساخت یک بازی اول-شخص بر اساس این مجموعه تلویزیونی است که از شبکه AMC پخش می شود. بازیکنان در این بازی، نقش داریل دیکسون (Daryl Dixon) را ایفا می کنند که همیشه در این سریال یک Crossbow به همراه دارد. او تنها نیست و برادرش مرل (Merle) نیز در کنارش حضور دارد. این دو برادر تلاش می کنند تا در دنیای بازی زنده بمانند و به همین دلیل، سعی در مبارزه با زامبی ها دارند. داستان چند ماه قبل از اینکه ماجراهای سریال آغاز شود، رخ می دهد. سازندگان کاری کرده اند که بازیکنان به این موضوع پی ببرند که هدف در Survival Instinct زنده ماندن است. در این بازی می توانید از سلاح و تجهیزات مختلفی استفاده کنید، اما باید یادتان باشد که کدام یک از آن ها باعث زنده ماندنتان خواهد شد. این بازی نشان می دهد که در یک دنیای آخر الزمانی که Walkerها تمام آن را فرا گرفته اند، به چه شکل باید بدون صدا آن ها را از بین برد و به قسمت های مختلف سفر کرد. یک حرکت اشتباه باعث می شود تا با گله ای از Walkerها روبرو شوید. آن ها تنها با دیدن، به سمت شما نخواهند آمد، بلکه می توانند شما را حس کرده و بوی شما را تشخیص دهند. اگر سر و صدای زیادی تولید کنید یا روی خرده شیشه ها راه بروید، آن ها متوجه حضور شما خواهند شد. Walkerها می توانند به راحتی شما را به تله بیندازند و از بین ببرند. در SI همیشه در حال حرکت کردن هستید که باید با دقت و برنامه ریزی باشد. قرار داشتن در مکانی که فکر می کنید امن است، در حقیقت Walkerها را به آنجا می کشاند. نباید بیش از اندازه در جایی قرار داشته باشید. خود بازی به این موضوع اشاره می کند که هیچ جایی امن نیست! شهرهایی که قبلاً محل سکونت انسان های زنده بودند، اکنون به خانه Walkerها تبدیل شده است. در طول مسیر، جسدهای زیادی را روی زمین خواهید دید. مشخص نیست که کدامشان هنوز زنده و کدام تبدیل به Walker شده است. سیستم خودکاری برای این قسمت طراحی شده که باعث می شود شما نتوانید انسان های زنده را در بین Walkerها تشخیص دهید. اگر احتیاط نکنید، آن ها به سرعت شما را محاصره خواهند کرد. برای کشتن یک Walker حتماً باید سر او را مورد هدف قرار داده و متلاشی کنید. ضربه زدن به پاها و سایر اعضای بدن، باعث کندی در حرکتشان می شود، اما آن ها را از بین نمی برد. اگر شما را بگیرند، باید سریعاً دکمه هایی که روی صفحه ظاهر می شوند را فشار دهید تا بتوانید خود را خلاص کنید. اگر تمام دکمه ها را درست فشار دهید، می توانید آن Walker را درجا از از بین ببرید. اما حالت کلی بازی به شکلی طراحی شده که نمی خواهید زیاد درگیر شوید و حالت مخفی-کاری لذت بیشتری به شما خواهند داد. در حالیکه در بازی پیشروی می کنید به بازماندگانی برمی خورید که می توانید آن ها را به تیم خود اضافه کنید و هم می توانید آن ها را به حال خود بگذارید. همچنین انتخاب هایی را پیش روی شما قرار می گیرند که شامل انتخاب مسیر برای ادامه بازی است. آیا راه امنی را انتخاب می کنید یا یک راست به دهان Walkerها پا می گذارید؟ شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, :: 1:36 :: نويسنده : ali
یكی از اسلحه های محبوب و بسیار كارآمد برای از بین بردن دشمنان از فواصل دور، سلاح تک تیرانداز (Sniper Rifle) است كه به جرأت می توان گفت زوج مكمل Assault Rifle در بسیاری از عناوین بزرگ تیراندازی اول-شخص به حساب می آید. هر چند كه بازی های FPS با محوریت تك تیراندازی نتوانسته اند در حد و اندازه های دیگر عناوین این سبک بدرخشند، اما همین مجموعه های بسیار محبوبی چون Call of Duty سهم زیادی از موفقیت خود را مدیون مراحل تك تیراندازی هستند. البته در این نسل بازی های تك تیراندازی به بلوغ رسیده اند و عناوین كاملاً جدیدی خودنمایی كرده اند. در این بین نام سری Sniper: Ghost Warrior بیش از سایرین می درخشد. اولین نسخه از آن در سال 2009، با وجود فروش حدوداً 2 میلیون نسخه ای، پر از ایرادها و نواقص ریز و درشت بود. شاید دلیل عمده استقبال از نسخه اول این بازی، نبود عنوانی پر زرق و برق در سبك تك تیر اندازی تا آن زمان بود. به هر حال بازی ساخته شده توسط City Interactive كه به محبوبیت و جایگاه مناسبی رسیده بود، توانست به فروش مناسبی برسد و راه را برای نسخه های بعدی هموار كند. به هر حال 2 Sniper: Ghost Warrior با وعده ها و تغییرات بسیار برای تكامل، مدتی است که راهی بازار شده كه باید دید آیا حرف های سازندگان تنها یك شعار بوده یا واقعاً در بازی اعمال شده اند؟ داستان از مشكلات عمده نسخه اول، نبود داستانی منسجم و منطقی بود كه به صورت پراكنده روایت می شد. داستان GW2 را می توان ادامه ای بر قسمت اول دانست كه مستقل روایت می شود. بازی درگیری های خونین دو كشور بوسنی و صربستان را در سال 1993 روایت می كند كه بر خلاف نسخه اول، جنبه تاریخی و واقعی دارد. كاپیتان کدی اندرسون (Cody Anderson) كه از تفنگداران نیروی دریایی به شمار می آید، به همراه هم قطارانی همچون مداکس (Maddox) وظیفه دارد تا با نفوذ به تشكیلات نیروی های متخاصم صرب، دست به انجام عملیات های مخفیانه بزند. اهدافی مانند یافتن و ترور شخصیت های سیاسی و تأثیرگذار صربستانی و همچنین نابودسازی قسمت هایی از تشكیلات آن ها كه شباهت غیر قابل انكاری به برخی از فیلم های سینمایی در این ژانر دارد. ماجراهای بازی در مناطق و كشورهای كوناگونی (از مناطق سردسیر كوهستانی در هیمالیا گرفته تا جنگل های انبوه و متراكم آمریكای جنوبی) جریان دارد. باید اعتراف كرد كه ادعاهای سازندگان مبنی بر وجود داستانی به مراتب قوی تر و روایتی جذاب تر تا حدودی انجام شده است. گرافیك GW1 بر پایه موتور Chrome Engine 4 ساخته شده بود كه نقاط ضعف و قوت بسیاری داشت. قدرت این موتور در به تصویر كشیدن جنگل های انبوه و متراكم با جزئیات خوب بود، اما جنگل های پر از شاخه و برگ و ویژگی هایی از این قبیل تنها ظواهر كار بودند، زیرا در كنار آن ها مشكلات عدیده و آزاردهنده ای هم وجود داشتند كه لذت زیبایی های نامبرده شده را به حداقل می رساندند. به همین دلیل و برای پرهیز از تكرار مشكلات گذشته، سازندگان بازی در یك اقدام تحسین برانگیز دست دوستی به سوی Crytek دراز كرده و از موتور قدرتمند آن ها برای ساخت GW2 استفاده كرده اند. اولین خاصیت CryEngine 3 که در همان اوایل بازی شما را جذب می كند، طراحی محیط و مناطقی به مراتب گسترده تر و بازتر به همراه جزئیات بیشتر از قبل است كه دست بازیكن را برای پیشروی باز می گذارد. گرافیك زیباتر و تكنیكی تر از قبل شده، اما به هیچ وجه Crysis نیست و نباید این دو بازی را صرفاً به خاطر بهره گیری از موتوری یكسان در بخش گرافیكی مقایسه كنید. برای پی بردن به پیشرفت های حاصل شده در این زمینه، باید این بازی را با نسخه قبلی اش مقایسه كرد. رنگ بندی پر طراوت و فانتزی محیط، به ویژه جنگل ها بسیار چشم نواز هستند. تركیب صخره ها با درختان بسیار ماهرانه انجام شده است. نورپردازی با ظرافت كار شده و در بیشتر محیط های بازی صحنه های زیبایی به وجود می آورد. تمامی اجسام درون محیط دارای فیزیك و سایه زنی هستند و به لطف استفاده از این موتور پر قدرت، این امر ماهرانه صورت گرفته است. كیفیت بافت ها در حد مناسبی است و بازی دارای Draw to Distanceهای پر عمقی است. همچنین وجود چرخه روز و شب هم از ویژگی های این نسخه به شمار می آید. انیمیشن های بازی از تكنولوژی Motion Blur بهره می برند، اما متأسفانه وقتی به نرخ فریم و سرعت اجرای بازی می رسیم، دیگر نمی توان از واژه هایی همچون عالی و حیرت آور استفاده كرد، زیرا در این بخش دقیقاً با همان مشكلاتی كه پیش از این در Crysis 3 روبرو بودیم، مواجه می شویم. قطعاً در نسل بعدی كنسول ها نمایش های بهتری از CE3 شاهد خواهیم بود، زیرا این موتور متعلق به نسل بعد است. از مشكلات آزار دهنده نسخه قبلی، هوش مصنوعی ضعیف بازی بود كه خوشبختانه در GW2 تا حدودی رفع شده، اما گاهی متناقض عمل می كند. برخی دشمنان كه اصلاً پناه نمی گیرند و خود را سیبل گلوله ها می كنند و دسته دیگری كه مخفی می شوند، معمولاً بخش عمده بدنشان بیرون می ماند! طراحی شخصیت ها و مدل ها در حد و اندازه خوبی است، اما در این زمینه برای دشمنان كم كاری شده و علاوه بر آنكه از مدل های كمی بهره می برند، برای طراحی آنان مانند شخصیت های اصلی زمان گذاشته نشده است. در نهایت، باید به وجود باگ های متعدد در بازی اشاره كرد كه گاه تحمل آن را سخت می كنند. موسیقی/صداگذاری این بخش را می توان پاشنه آشیل عناوین مخفی-كاری دانست. عدم توجه به حساسیت ها و تأثیراتی كه موزیك و صدا در چنین بازی هایی، می تواند باعث نابودی آن شود. خوشبختانه City Interactive بر اهمیت های این بخش واقف بوده و عنوان مناسبی را در این زمینه راهی بازار كرده است. صداگذاری بر محیط ها و صداپیشگی شخصیت ها در بازی قبلی یكی از ضعیف ترین بخش های آن محسوب می شد، اما GW2 این اتفاق تكرار نشده و برای صداپیشگی شخصیت ها از افراد ماهری استفاده شده است. برای افكت های صوتی اسلحه ها از مدل های واقعی آن ها الگوبرداری شده كه تفاوت میان نوع اسلحه ها حتی از طریق صدای شلیك آن ها ملموس است. سایر افكت های صوتی مانند صدای افنجارها یا حتی وسایل و اداوت جنگی موجود در بازی هم حس و حال یك میدان جنگ را به مخاطب القاء می كنند. برای این بازی از قطعات زیاد با تم های متنوعی استفاده شده است. نوع تم موزیكی كه در مراحل آسیای شرقی و كوه های هیمالیا پخش می شود، با قسمت هایی دیگر بازی تفاوت دارد. موزیك را می توان قسمتی از گیم پلی در این بازی قلمداد كرد، زیرا كاملاً در آن حل شده است. هنگام درگیری و شناسایی در محیط توسط دشمنان، ریتم تند و بازی باعث ترشح آدرنالین و بالا رفتن هیجان می شود و برعكس، به هنگام مخفی-كاری كاملاً شما را به آرامش دعوت می كند. گیم پلی بسیاری از منتقدین و مخاطبان، وجود بیش از حد و افراطی المان های اكشن در GW1 را وصله های ناجور می دانستند و از آنجایی كه سازندگان بازی به توصیه های دوستداران بازی گوش داده اند، باید بگویم که تمامی نکات مذكور را در GW2 ناكارآمد جلوه داده اند. البته فاکتورهای اكشن بطور كلی حذف نشده اند، اما دست مخاطب برای استفاده از آن ها بسیار بسته شده است. شخصیت اصلی قابلیت استفاده از یك Handgun را در كنار اسلحه Sniper Rifle خود دارد، اما از آنجایی كه هوش مصنوعی دشمنان بهبود یافته و تعداد آن ها به سرعت در محیط بالا می رود، هر بازیكنی ترجیح می دهد تا بازی را به صورت مخفیانه و بدون سر و صدا پیش ببرد. حتی می توان گفت که عدم استفاده از نوار سلامت خودكار كه این روزها به یكی از اجزای كلیدی بازی های اكشن تیراندازی تبدیل شده، در همین راستا صورت گرفته است. با تمامی این تفاسیر، GW2 را می توان یك عنوان مخفی-كاری خالص دانست كه از شاخص های اكشن نسخه اول پرهیز كرده، اما آن ها را به صورت كامل حذف نكرده است. تمامی عوامل طبیعی و محیطی در چگونگی شلیك شما دخالت دارند. قبل از شلیك گلوله، تعداد نفس ها در ثانیه، ضربان قلب و یا حتی میزان فاصله هدف تا شما و بعد از شلیك، سرعت و جهت وزش باد و یا حتی باران در رسیدن یا نرسیدن یك گلوله با هدف دخیل هستند. امكانات و ابزار كاملی در اختیار بازیكن قرار دارند. یك دوربین حرارتی و دید در شب و همچنین یك دوربین برای دید زدن فواصل دور در حالت طبیعی برای یك تک تیرانداز بسیار مفید هستند. در بازی 6 نوع Sniper Rifle و 3 اسلحه Assault Rifles و Heavy Machine Guns و انواع دیگری وجود دارند. برای اولین بار قابلیت راندن وسایل نقلیه و استفاده از آن ها برای جابجایی در محیط به این بازی اضافه شده است. در خلال بازی، همین وسایل نقلیه و اداوات جنگی همچون تانك ها و هلیكوپترها نقش Bossهای بازی را ایفا می كنند. مانند بسیاری از عناوین روز یک سری لحظه های هیجان انگیز QTE نیز در بازی وجود دارند كه معمولاً در درگیری های تن به تن محدود می شوند. GW2 بخش چندنفره آنلاین هم دارد. مدها و محیط های این بخش بسیار متنوع تر از قبل شده اند و هسته اصلی آن، كمین كردن و هدف گیری های مخفیانه بین رقیبان را تشكیل می دهد. نتیجه گیری GW2 را می توان سرپوشی بر مشكلات آزار دهنده نسخه اول دانست كه تنها توانسته آن ها را برطرف كند و بجز یكی دو مورد جزئی، نکته جدیدی به همراه ندارد. شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, :: 1:35 :: نويسنده : ali
سری Assassin’s Creed از همان نسخه ی اول مورد توجه گیمر ها و منتقدان دنیای بازی قرار گرفت. عنوانی که با گیم پلی بسیار سریع و هیجانی که ترکیبی از مراحل مخفیانه و اکشن بود توانست طرفداران بسیاری دست و پا کند. این سری با ظهور شخصیتی به نام Ezio که در سه نسخه حضور داشت به دوران اوج حود رسید و بار دیگر با عنوان Assassin’s Creed III توانست یاد خود را در ذهن ها زنده کند.
مهم ترین مشخصه ی گیم پلی این سری ، بالا رفتن از دیوار ها و ساختمان های بلند و گشت و گذار بر روی پشت بام ها می باشد اما اینبار اعماق دریا نیز مکان ماجراجویی خواهد بود. به تازگی چهارمین نسخه از سری به نام Assassin’s Creed IV : Black Flag تایید شده است که شما را به دوران طلایی دزدان دریایی می برد. جایی که دریا ها زیر سلطه ی دزدان دریایی قرار دارد و آن ها سعی می کنند تا حکومتی خود مختار تشکیل دهند. بازی در سال ۱۷۱۵ دنبال می شود ، دقیقا ۴۰ سال پیش از زمان وقوع حوادث نسه ی سوم ، جایی که پدر بزرگ کانر کنوی یعنی Edward Kenway شخصیت اصلی بازی است .
Assassin’s Creed IV : Black Flag اینبار شما را به جنگ های دریایی مشغول می سازد به طوری که به گفته سازندگان ۴۰ % گیم پلی بازی مربوط به نبرد های دریایی می باشد. این عنوان سعی دارد شما را در جهانی بزرگتر نسبت به نسخه ی پیشین این سری یعنی Assassin’s Creed III قرار دهد و همین یک شخصیت جسور و جاه طلب دقیقا شبیه به Ezio را به مخاطب می شناساند. سازندگان اذعان داشته اند که گیم پلی بازی ترکیبی از قابلیت های نسخه ی پیشین به علاوه ی المان ها و قابلیت های سودمندی است که در این شماره اضافه خواهد گردید. همین که ۸ استدیو بسیار مشهورUbisoft در حال کار بر روی این عنوان هستند خود گواه این مدعا است که Assassin’s Creed IV : Black Flag بهترین نسخه در این سری می باشد.
در Black Flag شما شاهد ۵۰ شهر مختلف خواهید بود که مهم ترین آن ها سه شهر کینگتسون ، هاوانا و ناسائو می باشند . البته تیم سازنده در طراحی و معماری دو شهر کینگتسون و هاوانا با مشکل مهمی رو به رو نخواهند بود زیرا تجربه ی طراحی فلورانس و ونیز درAssassin’s Creed II که به طراحی هاوانا بسیار نزدیک است کار تیم سازنده را بیش از پیش آسان نموده است همچنین کینگتسون هم به دلیل شلوغی و جمعیت زیاد شباهت زیادی به معماری شهر بوستون در نسخه ی سوم این سری دارد که همین شبب می شود تا در طراحی محیط شاهد یک امر فوق العاده باشیم زیرا تیم سازنده از اشتباهات نسخه ی قبلی درس گرفته اند و همچنین بر تجربه ی آن ها نیز افزوده شده است. از سوی دیگر ناسائو به عنوان پایگاه دزدان دریایی به شمار می آید و طبق اسناد تاریخی دزدان دریایی آن را از تصرف انگلیسی ها در امکان نگه داشتند.
باقی مکان های بازی شامل شهر ها و جزایر کوچکی می باشد که می تونید در غار ها و ارتفاعات آن ها به جست و جو بپردازید. همچنین برای اولین بار در این سری قابلیت غواصی و ماجراجویی در اعماق دریا وجود دارد که می تواند طی آن به جست و جوی صندوق های پر از طلا در اعماق دریا بپردازید البته باید با جانوران زیر دریا چون کوسه و نهنگ نیز به مبارزه بپردازید تا شکار آن ها نشوید. این بخش اضافه شده به بازی شباهت بسیاری به عنوان دیگر Ubisoft یعنی Far Cry 3 دارد البته نباید جای تعجب باشد زیرا یکی از ۸ استدیو مشهوری که بر روی این عنوان کار می کنند ، استدیو Ubisoft Montreal می باشد که سازنده ی عنوان Far Cry 3 نیز می باشد.
یکی از مهم ترین بخش های بازی کشتی Edward می باشد که Jackdaw نام دارد. در طول بازی بازیباز قادر است با صرف پول کشتی خود را ارتقا دهد و Jackdaw به یک کشتی شکست نا پذیر تبدیل سازد. نبرد های دریایی که در Assassin’s Creed III برای اولین بار پا به عرصه ی سری نهادند در Black Flag بخش عمده ای از گیم پلی بازی را به خود اختصاص می دهند. اینبار شرایط آب و هوایی ، میزان وزش باد و حتی زاویه شلیک توپ ها بر میزان تخریب کشتی دشمن تاثیر دارد. هدف اصلی کشتی Jackdaw تخریب کشتی های دشمن و غارت اوموال آن ها یا به اثارت گرفتن خدمه ی ان است که هر یک در جای خود سودمند است و این بستگی به بازیباز دارد که کدام یک از روش های فوق را انتخاب کند. البته بازیباز با استفاده از دوربین می تواند کشتی دشمن را از فاصله ی دور شناسایی کند و اینبار با غواصی در زیر آب خود را به کشتی دشمن برساند و با ترور کاپیتان کشتی خدمه ی آن را به راحتی به اسارت خود در آورد.
UbiSoft در یک اقدام جالب شخصیت بازی را تغییر داد و Edward Kenway را وارد داستان بازی کرد در حالی که همگان انتظار داشتند همانند Ezio ، کانر نیز دارای دنباله های برای خود باشد ولی این کار انجام نشد شاید Ubisoft از تجربیات حاصل از ادامه های داستان Ezio دست گرفته باشد و این ریسک که ادامه داستان کانر را به تصویر بکشد را انجام نداده است. Edward طبق دو تریلر منتشر شده شباهت بسیاری به Ezio دارد و از این رو شاید بر خلاف کانر که مورد پسند طرفداران این سری قرار نگرفت Edward بتواند جای خود را در دل طرفداران این سری باز کند.
طبق تریلر های منتشر شده Edward توانایی حمل ۴ اسلحه به صورت همزمان را دارد تا هنگام خطر بتواند بدون اینکه به باروت ریزی مجدد نیاز باشد دشمنان را از پای در اورد. Edward همچنین بر خلاف قهرمانان نسخه های پیشین توانایی این را دارد که به طور همزمان از دو شمشیر برای مبارزه با دشمنان استفاده کند که به ایتن ترتیب شاهد ضربات ترکیبی به مراتب زیباتر از نسخه های پیشین و همچنین درگیری های جذاب خواهیم بود.Ubisoft نیز تایید کرده است که شخصیت Edward به تقلید از Ezio شکل گرفته است ولی وی وجه تمایز های بسیاری دارد که مهم ترین آن ها مغرور و متکبر بودن وی می باشد .
Assassin’s Creed IV : Black Flagعصر طلایی دزدان دریایی را روایت می کند ، زمانی که حکومت نیروی دریایی اسپانیا بر دریایی کارائیب به پایان رسیده است و حال این منطقه که به قلب تپنده ی اقیانوس اطلس معروف است در چنگال دزدان دریایی می باشد. همانطور که همواره در سری Assassin’s Creed شاهد حضور شخصیت های واقعی و برگرفته از دل تاریخ بوده ایم ، انیبار نیز متناسب با دوره ی زمانی بازی و موضوع آن شاهد دزدان دریایی معروفی چون Charles Vane، Blackbeard، Benjamin Hornigold، Anne Bonny در طول بازی خواهیم بود که در شکل گیری شخصیت Edward و همچنین سیر کلی داستان نقش اساسی دارند.طبق اطلاعات منتشر شده Edward در طول بازی تحت تعلیم Blackbeard فنون جنگی و همچنین راز های جنگ های دریایی را فرا می گیرد و به این ترتیب به یک دزد دریایی کاربلد و با تجربه تبدیل می گردد.
شاید بهترین نکته ی این عنوان حضور نداشتن Desmond Miles باشد که حقیقتا طرفداران این سری را از بخش های مدرن آن خسته کرده بود اما اینبار در فضای مدرن با دستان پیچیده ای رو به رو خواهیم بود. بازیباز در نقش یکی از کارکنان شرکت Abstergo وظیفه دارد برای یافتن باقی شیب های عدن به خاطرات اساسین های گذشته سفر کند که اینبار Edward هدف آن ها می باشد. اما نکته ی مبهم این بخش این است که طبق نسخه های قبلی تنها کسانی که DNA گذشتگانشان در آن ها وجود داشت توانایی مرور خاطرات آن ها را داشتند اما اینبار یک فرد دیگر به خاطرات یک اساسین نفوذ می کند. باید منتظر ماند و دید که Templar به چه تکنولوژی جدیدی دست یافته اند که توانسته اند این کار را عملی سازند.
به هر باید منتظر اطلاعات جدید و همچنین تریلر های بیشتر از بازی بود تا بتوان قضاوت کرد که Assassin’s Creed IV : Black Flag می تواند بار دیگر شکوه و عظمت را به این سری باز گرداند یا خیر؟ این عنوان قرار است در ۲۹ اکتبر سال جاری میلادی برای کنسول های انی نسل و همچنین نسل بعد عرضه شود. شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 8:30 :: نويسنده : ali
سال های سیاست و کار های اقتصادی و فشاری که این دو مورد روی مردم میگذاشته اند دیگر به نقطه جوش خود رسیده است.از آن جایی که ارتش آمریکا مدت زیادی سربازان کارکشته برای جلوگیری از تروریسم به خود دیده بود ، اکنون این بزرگترین ترسی است که میتواند به حقیقت بپیوندد.جدا از پیشرفت های بلند مدت ارتش ، تروریست ها حالا دارای یک رهبر شده اند و برای خود صدایی دارند و اینبار با عزمی قوی بازگشته اند و به صورت کاملا آماده میخواهند تا با خشمی که دارند حملات خود را آغاز کنند.این حملات با هدفی که طبق گفته خود تروریست ها دارد ، بازگرداندن چیزی که از آن ها دزدیده شده بود ، ادامه پیدا میکند.قانون های جنگ مدرن اکنون دیگر در آمریکا پایه ایی ندارد و از پنجره شهرهای آمریکایی به بیرون انداخته میشود تا میدان های جنگ در آینده جایگزین آن بشود.
این اساس Rainbow 6:Patriots است.یک نسخه دیگر از سری شوتر تاکتیکی Rainbow دوباره پس از 5 سال بازگشته است و طبق گفته ها ، این نسخه آخرین نسخه از این سری خواهد بود بنابراین با وجود نمایش های خیره کننده ، انتظارات نسبت به این عنوان بیشتر میشود البته انتظار نمیرود که این بازی در 2013 عرضه شود و مطمئنا حتی به مرحله تولید کامل و نهایی خود نیز نرسیده است. تیم سازندگان شرکت Ubisoft ، با عرضه چند دمو تنها به نکات کلیدی بازی اشاره کردند تا گیمر ها را برای مدتی کوتاه سرگرم نگه دارند.با وجود این که اقلیم سیاست چندین سال پیش متفاوت بود ، سازندگان Patriots روی گزارشات خبری کوچکی تمرکز کرده اند که در مورد تیمی از ارتشی ها است که با فراز و نشیب هایی در حال رشد هستند. تمامی نقاط ، نشان دهنده افزایش اقلیت پرشوری از مردم است که این افراد کسانی هستند که در مورد دولت خود اشتباه قضاوت میکردند.این قسمت ، به عنوان هسته داستان میهن پرستان روایت خواهد شد .نکته جالب در این مورد ، این است که داستان تنها در آمریکا روایت نمیشود و شما به نقاط مختلفی سفر خواهید کرد.
"آماده شدن برای ماموریت مرد بمب پوش"
در قسمتی از بازی که نشان داده شد ، یک غیر نظامی ثروتمند که شهروندی از آمریکا بود ، توسط تروریست ها گروگان گرفته شده بود و آن ها مجبورش کرده بودند تا بین جمعیت زیادی از مردم به همراه بمبی که به سینه اش بسته شده بود روی یک پل بدود.این قسمت تاریک که جزئی از هدف ناپسند تروریست ها است ، نشان میدهد که بازیکنان چگونه باید راه خود را ادامه بدهند و بین آن ها نجات پیدا کند. هر لحظه ممکن است زندگی یک شهروند به خطر بیفتد و به طور کاملا ناگهانی گرفته شود.وقتی که گروه Rainbow به مرد بمب پوش میرسند ، آن ها او را از بالای پل به پایین پرتاب میکنند تا با مرگ او ، جان هزاران نفر به خطر نیفتد .طرفداران سری Tom Calancy میدانند که گرفتن این گونه تصمیم ها دربازی چیز جدیدی نیستند اما قطعا همه طرفداران قدیمی این فرنچایز میدانند که هیچ شکی نیست که این تصمیم ها طراوات خاصی را با خود به همراه می آورند.قدرت ساختاری Rainbow 6 ، به گونه ایی است که داستان خود را همواره در هر سری بزرگتر از چیزی که نشان داده میشود روایت میکنند. قسمت این شهروند غیر نظامی ثروتمند ، از یک خانه لوکس با یک همسر زیبا آغاز میشود که شما با دیدن تریلر این قسمت ، از تکنولوژی غول آسای Cutting Edge مطلع میشوید که تنها میشود گفت عالی کار شده است. صحنه مورد نظر زیبا بود اما انیمشن صورت همسر این فرد ثروتمند در هنگام صحبت کردن زیبا تر ! .وقتی که ارتش به زور وارد خانه آن ها میشوند و او را میدزدند ، به خوبی میتوان فهمید که Ubisoft به طور واضح روشن کرده است که این عنوان یک بازی کوچک نخواهد بود. تماشا کردن مردی که روی پل است ، تصور کردن بمبی که به او بسته شده است بسیار قدرتمند میباشد.
"هر تصمیمی ،یک نتیجه متفاوت دارد"
سیستم تعویض بین تیم ضد تروریست نیز به خوبی کار شده است. به عنوان این تیم ، شما وظیفه دارید که با طناب به پایین بروید تا دشمن را از بین ببرید و به قتلی که میخواهد او روی پل ایجاد کند پایان دهید.بین رسیدن آن ها و ترافیک موجود در روی پل ، تیم مجبور میشود تا یک تک تیر انداز در موقعیتی که رو به روی آن فرد باشد قرار دهد و این تک تیرانداز ، وظیفه دارد از آسیبی که آن شخص میتواند به خود و اطرافیان وارد کند جلوگیری کند. اما متاسفانه لجباز بودن این شخص که طبیعتا به دلیل ترسی است که او را فراگرفته ، مانع این کار میشود و حتی در این بین یکی از افسران پلیس را زخمی میکند.
Ubisoft برای ساخت این بازی ، تمام وقت خود را روی اجزای کلیدی گیم پلی میگذارد و سعی بر این دارد تا بازیکنان از موقعیت ها و وضعیت هایی که در آن قرار میگیرند ، طبق انتخاب های خودشان بگذرند یا ناکام بمانند و با سناریو های مخلتف که به زیبایی هر چه تمام تر ساخته شده است ، شما را در شماری از راه های مخلتف قرار دهد.مطمئنا این گونه سیاست Ubisoft برای ساخت این بازی کمک بسیاری به زیباتر شدن گیم پلی میکند. از آنجایی که گرافیکی خارق العاده از این بازی دیدیم ، تنها بخش گیم پلی نگرانی ما بود و خوشبختانه میتوان به وضوح دید که در این قسمت نیز مانند سایر بخش ها شما احساس کمبود نخواهید کرد.یکی از بزرگترین تغییراتی که به طور ساده از مفهوم این بازی آمد ، این بود که تکنولوژی در حال تکامل است.در واقع آن ها دارند کاری میکنند که واقعیت گارد امنیتی فرودگاه ها نیز در این بازی شکل بگیرد و مانند فرودگاه ، مامورین امنیتی میتوانند لباس های شما را ببینید و شما را به خوبی با زدن یک دکمه بگردند.چه خواهد شد اگر این نوع تکنولوژی قابل حمل باشد؟ چه میشود اگر این نوع تاکتیک در موقعیت های واقعی مورد استفاده قرار گیرد؟ این سوالاتی است که Ubisoft به خوبی قادربه پاسخ به آن است و همین گونه با بهره گیری از تکنولوژی ایی که در عوامل روزمره آمریکا استفاده میشود ، توانسته تا این نسخه از این سری را متفاوت تر از همیشه خلق کند.
قابلیت اسکن و شناسایی دشمن ها توسط اشعه X نشان میدهد که چطور شما میتوانید از این بازی لذت ببرید.اینبار شما در این بازی برای انجام کار های خود نیازمند برنامه ریزی هستید.باید طبق نقشه هایی که میکشید عمل کنید.شما میتوانید در ها را علامت بزنید تا هم تیمی هایتان از آن اتاق عبور کنند .اینبار هم تیمی های شما باهوش تر و مفید تر هستند و میتوانند کمک بسیاری در سیستم مبارزات به شما بکنند. میتوانید به افراد تیم خود دستور دهید که به صورت مخفیانه وارد عمل شوند یا با شکتسن در ها ، آشوب به پا کنند و به سبکی کاملا مبارز گونه وارد عمل شوند.وقتی شما با یک در بسته در بازی رو به رو میشوید ، هم تیمی هایتان به آسانی آن را باز میکنند و به طور خلاصه ، انجام دادن هر عملی در این بازی ممکن شده است.بنابراین UBisoft میخواهد تا مطمئن شود که همچنان در عنوان های خود تفاوت را برقرار میسازد .البته اینگونه قدرت ها وقابلیت هایی که در بازی میگیرید ، محدود خواهند شد و شما همیشه قادر نیستید تا از آن ها استفاده کنید.در این نسخه ، یارانتان از اهمیت خاصی برخوردار خواهند شد و بیشتر خواهند درخشید. برای مثال شما میتوانید از آن ها برای جمع آوری اطلاعات استفاده کنید یا در بسیاری از موارد از آن ها کمک بگیرید.
تیم Ubisoft به منتقدین گفته است که گذشته بازی ها قبلا به دو حالت تقسیم میشده است: موفقیت/شکست !.نسخه های پیشین Rainbow 6 نیز شامل آن میشدند. در واقع این حرف حقیقت دارد که بدون نقشه تاکتیکی ، یک حرکت اشتباه در بازی نتیجه خاص خودش را دارد.اما این نسخه به این معنی نیست که مانند دیگر نسخه ها شود.یک دمویی که ما دیدیم ، شامل یک وضعیت گروگان گیری در یک خانه کوچک بود. از آن جایی که یکی از طراحان بازی دستور داده بود دو تا از هم تیمی هایش در موقعیت متفاوت قرار بگیرند ، به سرعت آشکار شد که گیم پلی بازی چقدر میتواند انعطاف پذیر باشد.هر بار با هر عمل بازیکن نتیجه تغییرمیکند و شما با یک ورود متفاوت مواجه میشوید.تاکتیک ها و سلاح هایی که استفاده میکنید نیز تاثیر گذار است.یادتان هست قبلا به طور عادی برای ترساندن دشمنتان یک تیر به هوا شلیک میکردید و بعد از آن تروریست ها را میکشتید؟ خب این عمل دیگر تکرار نمیشود !.اینبار دشمنانتان در جایگاه های خود مستقر میشوند و منتظر میشوند تا شما به سراغ آن ها بیایید.
بعد از تمامی نکات ، یک نگاهی نیز به مالتی پلیر این عنوان می اندازیم. Ubisoft قبلا هشدار داده بود که موارد زیادی برای بحث در این قسمت وجود ندارد اما این به آن معنا نیست که مالتی پلیر این بازی به خوبی داستان و گیم پلی آن نباشد.مواردی نظیر سلاح ، مود های مختلف ، نقشه ها چیز هایی هستند که در مالتی پلیر های سایر عناوین دیده میشود اما با این که Patriots از این موارد بهره میبرد ، از آن ها به نحو احسنت استفاده کرده است.یک نقشه سه بعدی قبل از انجام هر ماموریت به عنوان "نقشه تاکتیکی" روی میز پدیدار میشود. بازیکن با برنامه ایی که روی این نقشه میریزد و استراتژی ایی که از قبل انتخاب میکند ، وارد مرحله میشود.در این میز بازیکنان میتوانند صحبت های خود را با یکدیگر در میان بگذارند و در مورد چیزی که با آن رو به رو میشوند بحث میکنند.مالتی پلیر این عنوان شامل یک رهبرو چند دنبال کننده میشود. این سیستم ، چیزی است که در نسخه های پیشین نیز دیدیم و یک همکاری تیمی خوب در این بازی ، هم نتایج خوبی را در بر میگیرد ، هم شامل جوایز پایانی هر مرحله خواهد شد.
"میزی با نقشه سه بعدی ،برای نقشه های تکنیکی"
دیدگاه Rainbow 6:Patriots به عنوان یک بازی ویدیوی ، نکته ایی است که نسبت به سایر عناوین مشابه آن را برتر میسازد. به هر حال ، Ubisoft آینده این فرنچایز را بسیار خوب و کاملا هیجان انگیز ساخته است. تیم سازنده بازی به نظر میرسد به خوبی توانسته تا دنیای مدرن را درک کند و آن را در غالب یک بازی به تصویر در آورد. این بازی به گونه ای است که به خوبی میتوان فهمید که بعد از 5 سال غیبت ، یک جهان مدرن ، چه از لحاظ تکنولوژی ، چه از لحاظ جنگ افزاری چطور پیشرفت میکند.
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 8:28 :: نويسنده : ali
The Amazing Spider-Man پلتفرم: Android/iOS/ Windows Phone یک بازی دیگر که از روی ابرقهرمان ها تولید و برای سیستم های iOS ،Android و WP عرضه شده است. بازی The Amazing Spider-Man ناامید کننده ظاهر نشده و از گرافیکی خوب و کنترلی روان بهره می برد، طوری که فراموش می کنید آن را روی تبلت یا تلفن هوشمند بازی می کنید. داستان بازی خیلی جالب است و نمای خوبی از شهر نیویورک را در آن مشاهده می کنید. Amazing Alex پلتفرم: Android/iOS/ Windows Phone بازی جدید سازندگان Angry Birds بار دیگر شما را برای تجربه چالش های جدید فرامی خواند. Amazing Alex شما را در نقش کودکی قرار می دهد که از هر چیز ساده ای برای خودش یک ماجراجویی جدید به وجود می آورد. این عنوان از قوانین فیزیک استفاده می کند و معماهای مختلفی را پیش روی شما می گذارد که واقعاً جذاب و هیجان انگیز از کار درآمده اند. UberStrike: The FPS پلتفرم: Android/iOS UberStroke: The FPS یک بازی اول-شخص است که برای پلتفرم های موبایل و PC راهی بازار شده و به صورت آنلاین بازی خواهد شد. اما نکته جالب این است که می توان آن را به صورت Cross-Platform با بازیکنان PC ،iOS و Android بازی کرد! US یک کپی بسیار زیبا از بازی محبوب Quake به حساب می آید که به شکل خوبی با موتور Unity ساخته شده و می تواند علاقه مندان به بازی های اکشن را هیجان زده کند. این بازی یک مد Deathmatch بسیار ساده است که در آن با گیم پلی ای بسیار سریع و چالش برانگیز روبرو می شوید. US بیش از 8 میلیون بازیکن در سرتاسر دنیا دارد. Sonic Jump پلتفرم: Android/iOS/ Windows Phone پریدن، از قابلیت های معمول Sonic است، اما Sega در بازی Sonic Jump کاری کرده تا پرش به تنها مهارت او تبدیل شود. این بازی یک سبک جدید در دنیای Sonic را به وجود آورده و فضایی کاملاً جدید با چالش هایی تازه را پیش روی بازیکنان قرار می دهد. در SJ می توانید کنترل شخصیت هایی مانند Sonic ،Tails و Knuckles را به دست بگیرید و با آن ها به آسمان بپرید و حلقه های طلایی را جمع آوری کنید. بازی کاملاً به عنوان Doodle Jump شبیه است و اگر از آن راضی بودید از SJ نیز لذت می برید. Bombshells: Hell's Belles پلتفرم: Android/iOS اگر به دنبال تجربه یک بازی هیجان انگیز هستید، بد نیست که به سراغ Bombshells: Hell’s Belles بروید. بازی روند راحتی دارد و در آن به نبردهای هوایی مشغول خواهید شد. خوشبختانه این بازی رایگان است و برای تهیه آن با مشکلی روبرو نخواهید شد. جنگنده ای که در BS کنترل آن را به دست می گیرید، بسیار سریع حرکت می کند و از سلاح های مختلفی برخوردار است. می توانید از آن برای از بین بردن دشمنان استفاده کنید. تنوع هواپیما و سلاح ها بسیار زیاد است و شما با بیش از 200 مدل مختلف از آن ها روبرو می شوید. همچنین شش Boss در بازی وجود دارند که مبارزه با آن ها بسیار جالب طراحی شده است. Call of Duty: Black Ops-Zombies پلتفرم: Android/iOS قسمت زامبی در سری بازی های Call of Duty بسیار طرفدار پیدا کرده و به همین دلیل یک بازی مستقل از این بخش نیز برای پلتفرم های موبایل عرضه شده است. این بازی دقیقاً تجربه ای که این قسمت روی کنسول های بازی به همراه دارند را برای شما خواهد داشت. وجود نقشه های مختلفی مانند Kino Der Toten ،Ascension و... باعث شده که لذت بازی بسیار بالا باشد. همچنین BOZ را می توان به وسیله قابلیت Wi-Fi به صورت چهار نفره نیز بازی کرد. Prince of Persia پلتفرم: Android/iOS بازیکنان ایرانی با سری Prince of Persia به خوبی آشنایی دارند. کمپانی Ubisoft چند سال پیش یک نسخه بازسازی شده از عنوان کلاسیک این مجموعه را برای کنسول های خانگی عرضه کرده بود. اکنون دارندگان پلتفرم های موبایل نیز می توانند آن را تجربه کنند. این عنوان به صورت 2.5 بعدی ساخته شده و در حالیکه همان حالت 2D کلاسیک را دارد، المان های 3D نیز به خوبی در آن به کار رفته اند. بازی واقعاً جالب از کار درآمده و با گرافیک و گیم پلی دوست داشتنی اش شما را درگیر خواهد کرد. Critter Escape پلتفرم: Android/iOS بازی Critter Escape شباهت زیادی به نسخه های کلاسیک سری Metal Gear Solid دارد و حالت ایزومتریک آن شما را بیش از پیش به یاد عنوان های قدیمی می اندازد. در این بازی 120 مرحله را پیش روی خود خواهید دید که از هر کدام آن ها باید فرار کنید. CE به سبک مخفی-کاری ساخته شده و در آن باید از یک تشکیلات سری فرار کنید. باید از دید نگهبان ها پنهان بمانید و خود را از برج های مراقبت دور کنید. Ghostbusters: Paranormal Blast پلتفرم: Android سری Ghostbusters از جمله بازی های سرگرم کننده و زیبایی هستند که تا کنون روی پلتفرم ها و در سبک های مختلف راهی بازار شده اند. حال بازی Paranormal Blast برای پلتفرم های همراه عرضه شده و شما را به چالشی دیگر در دنیای پر از ارواح خود فرامی خواند. محیط بازی بسیار فانتزی است و سرشار از رنگ های مختلف و اتفاقات جالب است. شما در این بازی مأمور هستید که شهر را از وجود ارواح پاک کنید. PB از دو قابلیت Gyroscope و دوربین پلتفرم همراه شما استفاده می کند و یک روند بسیار زیبا را پیش رویتان قرار می دهد. Daredogs پلتفرم: Android اگر کارتون بسیار زیبای UP را دیده باشید، حتماً می دانید که سگ هایی که در شروع این کارتون مشاهده کردیم، داستان بسیار خوبی را در بازی به وجود آوردند. حال ما در بازی Daredogs نیز با دسته ای از این سگ ها روبرو می شویم که در سفینه های مختلف قرار دارند و با هم مبارزه می کنند. داستان بازی بسیار خطی دنبال میشود، اما هیجان خوبی را به شما منتقل می کند. مبارزه های هوایی در این عنوان به شکل جالبی طراحی شده اند و بسیار سرگرم کننده هستند. جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 8:35 :: نويسنده : ali
بدون شک، یکی از موفق ترین شرکت های بازیسازی Blizzard Entertainment است که با 3 عنوان محبوب WarCraft ،StarCraft و Diablo جایگاه ویژه ای در بین هواداران بازی های استراتژی-نقش آفرینی دارد. StarCraft نخستین بار در سال 1998 ساخته و به یکی از بهترین و محبوب ترین بازی های استراتژی تبدیل شد. 12 سال بعد، Blizzard قسمت دوم آن را با عنوان (Wings of Liberty) عرضه کرد که باز هم با یک استقبال خیره کننده روبرو شد. اما این بازی تنها بخش اول یک سه گانه بزرگ بود و Blizzard برنامه های گسترده ای برای آن داشت. بخش دوم با عنوان Heart of the Swarm کمتر از 3 روز دیگر عرضه می شود و بر خلاف WoL اینبار با Zergها همراه می شویم. داستان HotS درست بعد از WoL جریان دارد. کریگان (Kerrigan) رفته و Zergها به دلیل نبود Queen of Blades دچار آشفتگی شده اند. فرمانده جیم رینور (Jim Raynor) که در پایان قسمت قبل با کمک قطعه باستانی Xel'Naga توانست Zergها را شکست داده و کریگان را به شکل انسان برگرداند، در تلاش است تا بتواند قدرت این قطعه را مهار کند و همچنین سارا کریگان (Sarah Kerrigan) را دوباره به حالت قبل برگرداند. اما عطش انتقام در کریگان فروکش نکرده و او قصد دارد تا با بازگشت به حالت اولیه اش انتقام خود را از آرکتوروس منگز (Arcturus Mengsk) بگیرد. از طرف دیگر، منگز یک تیم از واحد Ghost را برای دستگیری کریگان می فرستد و رینور نیز در تلاش برای محافظت از کریگان است. به نظر می رسد که Blizzard بعد از تجربه موفقی که در قسمت پیشین در زمینه ارائه یک داستان حماسی-سینمایی داشته، می خواهد بار احساسی و تراژدیک آن را چند برابر کند. تقابل رینور، کریگان و منگز می تواند قسمت های حساس داستان را ایجاد کند و سازندگان نیز مسلماً از این پتانسیل نهایت استفاده را خواهند برد. همان طور که پیش تر اشاره کردم، در بازی کنترل نژاد Zergها را بر عهده داریم. شخصیت اصلی در HotS کریگان است. او در بیشتر قسمت های بازی حضور دارد و از قابلیت های متعددی برخوردار است که در بخشی به نام Battle Focus وجود دارند و با افزایش مهارت، آزاد می شوند. نژاد Zergها دارای ویژگی هایی هستند که آن ها را از دو نژاد دیگر در این سری متمایز می کند. مهم ترین ویژگی Zergها تعدد نفرات در حین مبارزه است. با اینکه شاید آن ها از نظر توانایی ضعیف باشند، اما تعداد بالا و توانایی در تولید مثل سریعشان می تواند برتری نسبی ایجاد کند. علاوه بر آن، با هر گونه محیطی سازگاری دارند و می توانند در شرایط سخت سیاره سرد Kaldir به راحتی زندگی کنند. با اینکه قالب کلی گیم پلی همانند نسخه پیشین، بر مبنای ساخت و ساز، تولید نیرو و حمله به اهداف است، اما همین ویژگی های منحصر به فرد Zergها شمایلی جدید به بازی می بخشد. قسمتی که همواره Blizzard در آن حرف اول را می زند، بخش آنلاین بازی است که در HotS تغییراتی در آن صورت گرفته است. مانند اضافه شدن دو واحد Shredder و Warhound به نژاد Terran، حذف واحد Overseer، افزودن دو واحد به نام های Viper و Swarm Host در نژاد Zergها و... همچنین سازندگان فیزیک جدیدی برای طبیعی تر شدن بازی طراحی کرده اند و در بخش گرافیکی نیز جزئیات بیشتری به شخصیت ها و محیط داده اند. نقشه های گسترده ای نیز برای بازی طراحی شده اند. از سرزمین های یخبندان گرفته تا جنگل های پوشیده از درخت که می تواند تنوع خوبی به بازی بدهد. با توجه به اینکه اسکلت کلی بخش تک نفره شبیه به نسخه پیشین است، مشخص است که سازندگان تمرکز بیشتری روی این بخش کرده اند. Blizzard درباره این بخش می گوید: "هدف ما طراحی واحدها و نقشه های بهتر است که به مخاطبان تجربه یک بازی سرگرم کننده را می دهد." آن ها عقیده دارند که تمام نیازهای یک بازی استراتژی را در HotS گنجانده اند. پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, :: 8:8 :: نويسنده : ali
![]() ![]() |